ثمرۀ درخت صنوبر است، و آن بر دو نوع است، صغار و کبار، و چون حب الصنوبر گویند مطلق یا به کبار مقیدکنند مراد آن چیزیست که در فارسی چلغوزه نامند. و اگر مقید به صغار کنند مقصود آن چیز است که بفارسی تخم ناجو خوانند. (بحر الجواهر). و رجوع به دزی شود
ثمرۀ درخت صنوبر است، و آن بر دو نوع است، صغار و کبار، و چون حب الصنوبر گویند مطلق یا به کبار مقیدکنند مراد آن چیزیست که در فارسی چلغوزه نامند. و اگر مقید به صغار کنند مقصود آن چیز است که بفارسی تخم ناجو خوانند. (بحر الجواهر). و رجوع به دزی شود
دانه میوه کاج و هنجچنین دانه میوه سایر درختان تیره مخروطیان را نامند. یا حب الصنوبر الصغار. دانه کاج توضیح بفارسی آن را تخم ناژو (تخم ناجو) خوانند. یا حب الصنوبر الکبار. میوه درخت کاج معمولی را گویند
دانه میوه کاج و هنجچنین دانه میوه سایر درختان تیره مخروطیان را نامند. یا حب الصنوبر الصغار. دانه کاج توضیح بفارسی آن را تخم ناژو (تخم ناجو) خوانند. یا حب الصنوبر الکبار. میوه درخت کاج معمولی را گویند
چلغوزه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). جلوز. صاحب اختیارات گوید: چلغوزه است و درخت آن کوچکتر از حب صنوبر صغار بود و از سیستان خیزد و درخت وی را سوسن (؟) خوانند و طبیعت چلغوزه گرم بود در اول و گویند در دوم و گویند معتدل است و در وی اندکی حرارت هست و جالینوس گوید که گرم و تر بود و سودمند جهت درد پشت و درد اعصاب و رعشه و عرق النساو استرخاء و شش را پاک کند از خلطی که باشد و باه را زیاده کند و منی بیفزاید و شیر زنان را زیاده کند و سنگ مثانه بریزاند و سودمند بود جهت گزیدگی با انجیر خشک یا خرما یا گلنگبین. و شریف گوید: چون بکوبندو با عسل بسرشند و هر روز بناشتا سه درم بخورند از فالج خلاص یابند. اسحاق بن عمران گوید: چون با عسل بخورند مجامعت زیاده کند و گرده و مثانه را از سنگ و رمل پاک کند و گویند طبیعت وی گرم است در دویم و تر است در اول و ابن ماسویه گوید گرم است در دوم و خشک است در اول و وی مصدع بود و مصلح وی خشخاش و شکر بودو بدل آن حب محلب مقشر بود به وزن آن و نیم وزن آن بادام سفیدکرده بود. و ابن ماسویه گوید: بدل آن تخم خربزه بود و گویند جوز هندی و گویند قایم مقام چلغوزه بادام کوهی است که آنرا به شیرازی بخرک خوانند. و صاحب تحفه گوید: به پارسی چلغوزه گویند گرم است در دوم و خشک است در اول و گویند گرم است در دوم و تر است در اول. رعشه و عرق النسا را نفع دهد و باه برانگیزاند و منی بیفزاید و سنگ مثانه بریزاند و شربتی از او سه درم تا پنج درم است و بدلش به وزن آن جوز هندی
چلغوزه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). جِلوز. صاحب اختیارات گوید: چلغوزه است و درخت آن کوچکتر از حب صنوبر صغار بود و از سیستان خیزد و درخت وی را سوسن (؟) خوانند و طبیعت چلغوزه گرم بود در اول و گویند در دوم و گویند معتدل است و در وی اندکی حرارت هست و جالینوس گوید که گرم و تر بود و سودمند جهت درد پشت و درد اعصاب و رعشه و عرق النساو استرخاء و شش را پاک کند از خلطی که باشد و باه را زیاده کند و منی بیفزاید و شیر زنان را زیاده کند و سنگ مثانه بریزاند و سودمند بود جهت گزیدگی با انجیر خشک یا خرما یا گلنگبین. و شریف گوید: چون بکوبندو با عسل بسرشند و هر روز بناشتا سه درم بخورند از فالج خلاص یابند. اسحاق بن عمران گوید: چون با عسل بخورند مجامعت زیاده کند و گرده و مثانه را از سنگ و رَمْل پاک کند و گویند طبیعت وی گرم است در دویم و تر است در اول و ابن ماسویه گوید گرم است در دوم و خشک است در اول و وی مصدع بود و مصلح وی خشخاش و شکر بودو بدل آن حب محلب مقشر بود به وزن آن و نیم وزن آن بادام سفیدکرده بود. و ابن ماسویه گوید: بدل آن تخم خربزه بود و گویند جوز هندی و گویند قایم مقام چلغوزه بادام کوهی است که آنرا به شیرازی بخرک خوانند. و صاحب تحفه گوید: به پارسی چلغوزه گویند گرم است در دوم و خشک است در اول و گویند گرم است در دوم و تر است در اول. رعشه و عرق النسا را نفع دهد و باه برانگیزاند و منی بیفزاید و سنگ مثانه بریزاند و شربتی از او سه درم تا پنج درم است و بدلش به وزن آن جوز هندی
ثمر کاج. ارزه. تخم کاج. قضم قریش. صاحب اختیارات گوید: بپارسی تخم کاج خوانند و آن تخمی است مثلث الشکل در میان غلاف جوز کاج بود و در طعم مانند چلغوزه و طبیعت آن گرم و خشک است در دویم منضج، یا محلل بود نافعبود جهت استسقاء و ضعف بدن و فربهی آورد و رطوبت فاسد که در شش بود خشک گرداند و قوت معده بدهد، چون باافسنتین ضماد کنند و چهار درم از وی منی بیفزاید خاصه که با کنجد و قند بود و مثانه و گرده را قوت دهد اما مضر بود کبد را و معده بگزد و بسیار خوردن مغص آورد و تریاق وی حب الرّمان بود و مصلح گزیدن معده در آب گرم خوابانند و با عسل بخورند و محرورمزاج با قندو بدل وی حب المحلب مقشر بود با نیم وزن آن حب بادام سفید (کرده) و گویند بدل حب الصنوبر صغار، حب الصنوبر کبار بود و صاحب تحفه گوید: آن تخمی است مثلث شکل در طعم شبیه به چلغوزه. گرم و خشک است در دوم. استرخاو ضعف بدن را مفید بود و فربهی آرد و معده و گرده را قوّت دهد و شربتی از او سه درم تا چهار درم است
ثمر کاج. ارزه. تخم کاج. قضم قریش. صاحب اختیارات گوید: بپارسی تخم کاج خوانند و آن تخمی است مثلث الشکل در میان غلاف جوز کاج بود و در طعم مانند چلغوزه و طبیعت آن گرم و خشک است در دویم منضج، یا محلل بود نافعبود جهت استسقاء و ضعف بدن و فربهی آورد و رطوبت فاسد که در شش بود خشک گرداند و قوت معده بدهد، چون باافسنتین ضماد کنند و چهار درم از وی منی بیفزاید خاصه که با کنجد و قند بود و مثانه و گرده را قوت دهد اما مضر بود کبد را و معده بگزد و بسیار خوردن مغص آورد و تریاق وی حب الرّمان بود و مصلح گزیدن معده در آب گرم خوابانند و با عسل بخورند و محرورمزاج با قندو بدل وی حب المحلب مقشر بود با نیم وزن آن حب بادام سفید (کرده) و گویند بدل حب الصنوبر صغار، حب الصنوبر کبار بود و صاحب تحفه گوید: آن تخمی است مثلث شکل در طعم شبیه به چلغوزه. گرم و خشک است در دوم. استرخاو ضعف بدن را مفید بود و فربهی آرد و معده و گرده را قوّت دهد و شربتی از او سه درم تا چهار درم است
چوب درخت کاج که از مخلوط گرد زغال آن باصمغ عربی و کمی روغن ماده ای حاطل میکردند بنام مداد که جهت نوشتن بکار می رفت و بعلاوه در پزشکی بعنوان ماده ای ضد عفونی کننده مورد استعمال داشت
چوب درخت کاج که از مخلوط گرد زغال آن باصمغ عربی و کمی روغن ماده ای حاطل میکردند بنام مداد که جهت نوشتن بکار می رفت و بعلاوه در پزشکی بعنوان ماده ای ضد عفونی کننده مورد استعمال داشت
حبی است از ساخته های حکیم مومن که آنرا برای خوشبویی دهان شاه وقت ساخته است و ترکیبش عبارتست از مخاوط پنیرمایه شتر و عنبر اشهب و مشک و خصیه الثعلب خولنجان و مصطکی و قرنفل. حب هایی باندازه مغز فندق ازین مجموعه می ساختند و روزی یک عدد خورده میشده است و درتعاقب آن شراب یا شیر یا آب نخود خیسانده شده و یا آب تره تیزک می نوشیدند حب عنبر
حبی است از ساخته های حکیم مومن که آنرا برای خوشبویی دهان شاه وقت ساخته است و ترکیبش عبارتست از مخاوط پنیرمایه شتر و عنبر اشهب و مشک و خصیه الثعلب خولنجان و مصطکی و قرنفل. حب هایی باندازه مغز فندق ازین مجموعه می ساختند و روزی یک عدد خورده میشده است و درتعاقب آن شراب یا شیر یا آب نخود خیسانده شده و یا آب تره تیزک می نوشیدند حب عنبر
حبی بود که در تداوی قدیم در ناراحتیهای دستگاه گوارش استعمال میشده و از ساخته های شیخ الرئیس ابو علی سینا است. در ترکییب این حب ماده اصلی صمغ گیاه صبربود که فعلا بنام صبرزرد مشهور است وبا گل سرخ و هلیله کابلی و کتیرا و زعفران و سقمونیا و مقداری گرد (پودر) احجار و املاح معدنی مخلوط میشده است
حبی بود که در تداوی قدیم در ناراحتیهای دستگاه گوارش استعمال میشده و از ساخته های شیخ الرئیس ابو علی سینا است. در ترکییب این حب ماده اصلی صمغ گیاه صبربود که فعلا بنام صبرزرد مشهور است وبا گل سرخ و هلیله کابلی و کتیرا و زعفران و سقمونیا و مقداری گرد (پودر) احجار و املاح معدنی مخلوط میشده است